نویسنده: محمود محمدی عراقی و دیگران




 

تحقیق در جامعه شناسی را معمولاً در شش مرحله قرار می دهند.(1)
1.انتخاب موضوع یا برخورد با مشکل؛
2.تحدید و تعریف موضوع؛
3.تدوین فرضیه یا تبیین موقت؛
4.جمع آوری اطلاعات؛
5.ارزیابی و تنظیم اطلاعات و داده های موثق؛
6.نتیجه گیری از داده ها و ارزیابی فرضیه ها.

انتخاب مسأله یا برخورد با مشکل

در زندگی اجتماعی موضوعات قابل بررسی فراوانی وجود دارد که هر محققی یک یا چند موضوع را برای پژوهش انتخاب می کند. عوامل بسیاری از قبیل ایدئولوژی و ارزشها، اوضاع سیاسی-اجتماعی، مهارتها، گرایشها، تواناییها و نیازهای ذاتی و غیرذاتی محقق، فراهم بودن امکانات علمی و غیرعلمی و... همگی در انتخاب موضوع مؤثرند و این مقدار از تأثیر عوامل بیرونی در جریان تحقیق را دانشمندان منافی با بیطرفی علمی نمی دانند؛ ولی در عین حال انتخاب موضوع تحقیق بویژه با توجه به اینکه موضوعات قابل بررسی دارای انواع و ابعاد مختلفی است که متناسب با آن روش و فنون ویژه ای را می طلبد اهمیت بسیار دارد و در واقع سنگ بنای کل تحقیق به حساب می آید.(2)

تحدید و تعریف مسأله

پس از انتخاب موضوع باید با تعریف دقیقی از آن، عناصر و مرزهایش مشخص شود. ارائه تعریف دقیق منحصر به موضوع نیست بلکه ضرورت دارد کلیه مفاهیم مورد استفاده در تحقیق مشخص و دقیق باشد تعاریف هر چند شرح الاسمی و اجمالی هستند در عین حال باید دقیق و متناسب با هدفهای تحقیق و نوع موضوع باشند تا محقق دچار خلط موضوع یا فرضیه با موضوع و فرضیه های دیگر نشود، و با گردآوری اطلاعات جهت دار از انباشتن اطلاعات غیر مرتبط با موضوع جلوگیری کند. نظریه ها نیز باید تحدید گردند و نقش نظری و عملی آنها، رابطه شان با سایر تئوریها بویژه تئوریهای مؤید جانشین و معارض دقیقاً مشخص شود.

تدوین فرضیه یا تبیین موقت

فرضیه، تبیین موقت وقایع و به اصطلاح پیش نویس قانون است.(3) هنگامی که محقق با مجموعه ای از وقایع روبرو می شود که در ظاهر ارتباطی با یکدیگر ندارند، برای او سؤالی درباره پیوند و ارتباط آنها با یکدیگر مطرح می شود. به دنبال طرح این سؤال در صدد تحدید و تعریف موضوع بر می آید و پس از آن بر اساس معلومات فعلی خویش رابطه ای را به طور موقت بین آنها فرض می کند. این تبیین موقت و رابطه فرضی را فرضیه می نامند. فرضیه باید در برگیرنده تمام پدیده های مورد نظر و توجیه و تفسیر کننده پیوند آنها باشد.
فرضیه مبتنی بر اطلاعات پیشین محقق است. این اطلاعات یا از نظریه هایی سرچشمه می گیرد که قبلاً توسط محققان دیگر بیان شده است یا بر استنباط شخص محقق از آنچه در جهان خارج می گذرد متکی است، در هر حال فرضیه متضمن نوعی حکم قبلی است. فرضیه ممکن است در جریان تحقیق و تحت تأثیر مشاهدات جدید و دستیابی به داده های نوین تکمیل شود یا تغییریابد.(4)

جمع آوری اطلاعات

پس از تشکیل فرضیه، محقق به جمع آوری اطلاعات می پردازد. این اطلاعات از طریق مشاهده،(5) اعم از مستقیم و غیرمستقیم (اسناد و مدارک) درباره واقعه یا پدیده مورد نظر فراهم می شود.

انواع فنون و روشهای جمع آوری اطلاعات

اطلاعاتی که محقق برای موضوع مطالعه گردآوری می کند به طور کلی بر دو قسم است:(6)
الف)اطلاعات درباره جوامعی که به علتی دسترسی به آنها امکانپذیر نیست – اعم از جوامع گذشته یا جوامعی که هم اکنون وجود دارند؛ ولی محقق نمی تواند مستقیماً از طریق مشاهده، مصاحبه یا پرسشنامه درباره آنها اطلاعاتی کسب کند. در اینگونه موارد محقق به مدد اسناد و مدارک، و به تعبیری با تکیه به روش تاریخی، به مقصود خواهد رسید.
ب)اطلاعات درباره جوامعی که بررسی آنها از راهی غیر از طریق اسناد و مدارک امکانپذیر است. در این صورت، محقق از روشهای غیر تاریخی استفاده می کند. در این مورد نیز گاه هدف، بررسی پدیده ای است که در سطح جامعه یا گروه وسیعی گسترده است و گاه موضوع مورد بررسی، علل و ریشه های پدیده یا پدیده های مشخص و معینی است که در نوع نخست از فنون موسوم به پهنایی و در نوع دوم از فنون ژرفایی کمک گرفته می شود. در نتیجه، در نوع نخست بیشتر جنبه های کمی و در نوع دوم بیشتر کیفیات مورد توجه خواهد بود و به این دلیل است که مشاهده و فنون آن به «کمی» و «کیفی» تقسیم می شود.
طولی یا مقطعی بودن مشاهده و روشها و تکنیکهای جمع آوری اطلاعات نیز تقسیم بندی دیگری است که در قسم نخست یک پدیده در طی زمان و با توجه به تحولات آن مورد نظر قرار می گیرد و در نوع دوم، پدیده در مقطع خاص و بدون توجه به مراحل پیشین و پسین آنها در بستر زمان، مطالعه می شود.(7)
از آنجا که برخلاف علوم طبیعی، در علوم انسانی بویژه جامعه شناسی آزمایش- در موارد بسیار نادر- امکانپذیر است،(8) غالباً به مشاهده اکتفا می شود و به عللی از جمله آنکه پدیده های اجتماعی، نوعاً در سطح جامعه گسترده و پراکنده است، فنون موسوم به پهنانگر بیش از فنون ژرفایی کاربرد دارد.

ارزیابی و تنظیم اطلاعات و داده های موثق

پس از آنکه محقق در مورد پدیده مورد نظر، اطلاعات لازم را گرد آورد، نخست به ارزیابی آنها می پردازد. در این مرحله، بسته به نوع مشاهده، فنون به کار رفته در آن و موضوع، نوع ارزیابی، ساده یا پیچیده بودن آن و راهها و شیوه ها متفاوت خواهد بود، گر چه شباهتهایی نیز بین آنها وجود دارد.
به طور کلی، ارزیابی در دو مرحله و به تعبیری در دو بعد صورت می گیرد:
الف)ارزیابی راهها و فنون به کار گرفته شده به منظور تعیین درجه اعتبار آنها و اینکه آیا این فنون در مورد پدیده مورد نظر بجا و به طور صحیح به کار برده شده است یا نه و تا چه حد می تواند در این زمینه از واقع نمایی برخوردار باشد.
ب)ارزیابی اطلاعات به دست آمده و تصمیم گیری درباره اطلاعات متناقض و تشخیص صحت و سقم آنها. به عنوان مثال، روش تاریخی، یکبار به ارزیابی اسناد و مدارک می پردازد و بار دیگر از محتوای اسناد و مدارک و اینکه هر یک تا چه حد با واقعیت مطابقت دارد، بحث می کند. این نوع بحث بویژه در جایی که از طریق مدارک معتبر، دو نوع اطلاع متعارض در دست داشته باشیم از اهمیت خاصی برخوردار است.
پس از این دو مرحله ارزیابی، محقق، اطلاعات مطلوب و قابل استناد را به دست می آورد و سپس به تنظیم داده های موثق می پردازد.
در تنظیم داده ها پژوهشگر تمام اطلاعات مورد اعتماد را که به صحت آنها اطمینان دارد متناسب با موضوع و هدف تحقیق منظم می کند. محقق پس از طی مراحل چهارگانه پیشین با انبوهی از اطلاعات درهم و برهم ولی قابل استناد مواجه است و چه بسا که در بین این اطلاعات مطالبی یافت شود که گر چه به طرز دقیقی جمع آوری شده اند، ولی در دستیابی ما به هدف هیچ نقشی ایفا نکنند. بنابراین، محقق در این مرحله به دسته بندی مطالب می پردازد، از آن دسته اطلاعات که ربطی با موضوع ندارند صرفنظر می کند و سایر یافته ها را بر اساس درجه اهمیت و اعتبارشان طبقه بندی کرده و آنها را به گونه ای نظم می بخشد که به نتیجه محصلی دست یابد. در این مرحله، تنها هدف محقق این است که رویهم رفته به پاسخ داده ها دست یابد و به برآیند طبیعی آنها پی ببرد. برای پژوهشگر نکته مهم پی بردن به واقعیت است و اینکه اطلاعات مستند را- خواه مطابق با فرضیه نخستین باشد یا آن را تکذیب کند- چگونه به ما نشان دهد. در این زمینه، نکته قابل توجه این است که همانطور که گردآوری اطلاعات در نیل به نتیجه و کشف حقیقت اهمیت دارد، تنظیم صحیح آن داده ها نیز اهمیت ویژه ای دارد.

نتیجه گیری از داده ها و ارزیابی فرضیه ها

روش و فنونی را که محقق بر می گزیند، ارتباط نزدیکی با موضوع تحقیق و بینش خاص محقق دارد. بر این اساس، پس از گردآوری اطلاعات موثق هر دسته از دانشمندان با توجه به گرایشی که نسبت به یکی از نظریه ها و مکتبهای جامعه شناسی دارند و بر حسب بینش ویژه خود در موضوع جامعه شناسی، به تبیین رابطه موجود بین پدیده های اجتماعی دست زده اند. به عنوان مثال، مورنو که موضوع جامعه شناسی را صرف روابط اجتماعی می داند، روش جامعه سنجی را در پیش می گیرد و از این راه به بیان قوانین کلی می پردازد و فلاسفه تاریخ که موضوع تحقیق را یافتن مکانیسم حرکت و تحول پدیده های تاریخ می دانند به کشف قانون از طریق دریافت مراحل تاریخ با روش تاریخی؛ نائل می شوند و دانشمندانی چون ماکس وبر، که پدیده های اجتماعی را امری دریافتنی می دانند، از طریق تفهم تفسیری و ساختن تیپ ایده آل به استنتاج می پردازند. همچنین طرفداران مکتب ساخت گرایی بیشتر به عناصر کلی توجه می کنند و فرمالیستها از محتوای کنش متقابل صرف نظر کرده اند به تبیین پدیده های اجتماعی با استفاده از داده های مربوط از طریق شکلهای جامعه زیستی و کنش متقابل به صورتی مجزا از محتوای تاریخی آنها می پردازند. تکامل گرایان همه داده های مربوط به تحولات اجتماعی را در قالب سیر تکاملی جامعه طبقه بندی کرده و تبیین تحولات را در همین شکل ارائه می دهند.
نکته قابل توجه آنکه هرگونه تحقیق (اعم از تحقیقات درباره پدیده های مندرج در حوزه علم انسانی، طبیعی و حتی فلسفی) دارای دو بعد مفاد یا محتوا و شکل یا صورت است و در این دو بعد باید از اعتبار و روایی لازم برخوردار باشد.
آنچه در کتابهای علوم تجربی و بیشتر بخش مراحل تحقیق به ویژه در بحث از فنون گردآوری اطلاعات مطرح می شود ناظر به بعد اول (مفاد و محتوا) است که در آن راهها و فنون تهیه مواد لازم و داده های معتبر و کافی برای دستیابی به قانون ارائه می شود؛ ولی جمع آوری اطلاعات معتبر گر چه شرط لازم برای نیل به قانون حاکم بر پدیده ها به شمار می آید؛ ولی به تنهایی محقق را به رابطه موجود بین پدیده ها رهنمون نمی شود چه آنکه اطلاعات یاد شده بر فرض حصول و صحت نشان دهنده رابطه بین قضایای استقرا شده با قراین خارجی است؛ به تعبیر دیگر به مطابقت قضایا با عالمی که محکی آنها است می پردازد. اما علاوه بر آن ما به تصحیح پیوند درونی بین آن قضایا و نتایج (فرضیات) هم نیازمندیم و باید بر فرض صحت و اعتبار داده های مورد استفاده در نظریه- به رابطه مقدمات و نتیجه نیز توجه کرده و صحت آن پیوند را نیز تضمین کنیم؛ زیرا چه بسا در قالب و شکلهای صحیح منطقی روشن شود که آن مقدمات معتبر فاقد شرطهای لازم نتیجه بخشی هستند یا نتیجه مورد نظر ما را ابطال کنند صحت محتوای مقدمات و حتی صحت محتوای مقدمات و نتیجه هیچگاه دلیل درستی پیوند منطقی و عقلی مقدمات و نتیجه نیست و چه بسا از مقدمات صحیح، نتیجه درست حاصل نشود.(9) این نکته ضرورت آشنایی پژوهشگران را با منطق صوری روشن می کند.

پی نوشت ها :

1-در منابع و متون علمی، نسبت به مراحل روش تحقیق و به تعبیری مراحل تحقیق، به طور کلی و از جمله در جامعه شناسی اتفاق نظر وجود ندارد و هر گروه از دانشمندان مراحلی را مطرح ساخته اند. به عنوان مثال «کلودبرنار» در کتاب مقدمه ای بر مطالعه طب آزمایشی، پس از بیان این نکته که دانشمندان- چه در طب و چه در تاریخ طبیعی- برخی کارشان دست چین کردن و گردآوری مشاهدات بوده است، بعضی به بیان و ایجاد فرضیه پرداخته اند، جمعی دیگر به منظور آزمایش فرضیه ها اقدام به فراهم ساختن موقعیت تجربه کرده اند و سرانجام عده ای سعی داشته اند تا نتایج به دست آمده را تنظیم کرده و تعمیم دهند؛ برنار می گوید:« با اینهمه علم تجربی نمی تواند فقط با یکی از جنبه های روش آزمایشی و جدا از سایر وجوه پیش رود و وقتی پیشرفت می کند که همه اجزای این روش در راه هدف مشترکی همگام شوند».(کلود برنار؛ اصول روش آزمایشی؛ ص 64 و 65).
ریمون بودون در کتاب روشهای جامعه شناسی، مبحث روشهای کمی، برای روش تحقیق- اعم از کیفی و کمی- چهار مرحله قائل می شود 1)تشکیل فرضیه؛ 2)مشاهده؛ 3)ساختن متغیرها؛ 4)تحلیل روابط بین متغیرها Les methods en Sociologie, Que sais-je, p.32 ترجمه عربی، ص 37 و 38).
«تئودور کاپلو»، نیز برای تحقیق به چهار مرحله معتقد است:1)مرحله آمادگی و تدارک (شامل طرح مسأله، انتخاب ابزار و فنون مناسب و احیاناً نمونه گیری)؛ 2)مرحله جمع آوری اطلاعات؛ 3) تجزیه و تحلیل؛ 4)تهیه گزارش. ر.ک:
L'enquete Sociologique, Colu 2.
تئودور سون هفت مرحله به شرح زیر برای روش تحقیق در نظر می گیرد:
1)تعریف مسأله؛ 2)تعیین چهارچوب نظری با توجه به پژوهشهای پیشین؛3)فرضیه سازی؛ 4)تنظیم شیوه جمع آوری اطلاعات؛ 5)گردآوری اطلاعات؛ 6)تجزیه و تحلیل داده ها و ارزیابی فرضیه با آن؛ 7) اعلام نتیجه نهائی تحقیق
Theodorson,G.A. and Achilles: A Modern Dictionary of Sociology;pp.370-371.
2-ما در اینجا در صدد بیان اختلافی که بین دانشمندان جدید از یکسو و فرانسیس بیکن و طرفداران نظریه سنتی در زمینه متدلوژی عام علوم تجربی یا طریقه رشد معرفت علمی در باب تقدم مشاهده بر فرضیه یا فرضیه بر مشاهده وجود دارد نیستیم هر چند در عمل روش دانشمندان جدید را رعایت کرده و به صحت آن معتقدیم. برای توضیح بیشتر این موضوع ر.ک: کارل پوپر؛ حدسها و ابطالها؛ ص 58- 61 و 505-506 و 422 ماهر عبدالقادر، محمدعلی؛ نظریه المعرفه العلمیه؛ ص 32 و 49-53.
3-برای توضیح بیشتر اثر و بازتابهای تحقیق بر تئوری ر.ک:
Peter I.Rose; The Study of Society;pp.36-42
4-گاهی هم محقق از یک حادثه اتفاقی به یک فرضیه منتقل می شود و گاه ممکن است نظریه محقق دیگری را به عنوان فرضیه در تحقیقات خود در نظر گیرد و در زمینه آن یا تعمیمش به پژوهش بپردازد.
5-آنچه در مبحث روشها از کلمه «مشاهده» مورد نظر است، مشاهده منظم(سیستماتیک) است. نوع دیگر مشاهده، مشاهده اکتشافی است که در بخشهای بعدی به شرح آن خواهیم پرداخت.
6-لازم است ذکر شود که تقسیمات دیگری نیز وجود دارد که به جهت اختصار از ذکر آنها خودداری می شود و تنها به یک تقسیم کلی دیگر اشاره می کنیم و آن تقسیم اطلاعات به دست آمده و به تبع آن فنون گردآوری اطلاعات به «کمی» و «کیفی» است. اطلاعاتی را که محقق به دست می آورد، گاه قابل تبدیل به اعداد و ارقام است و گاه نمی توان آنها را به اعداد و ارقام و شاخصها تبدیل کرد.
نکته قابل ذکر اینکه، برخلاف آنها که معتقدند تمام پدیده ها را می توان و باید به اعداد و ارقام ریاضی تبدیل کرد و تنها در صورتی نتیجه یک تحقیق، ارزش علمی دارد که با اعداد و ارقام بیان شود در پدیده های انسانی و از جمله پدیده های اجتماعی، جنبه کیفی بر ابعاد کمی غلبه داشته و برای شناخت و تبیین، بدون شک استفاده از فنون کیفی ضروری است و روشهای کمی به تنهایی در این زمینه همیشه نتیجه ای دربر نخواهد داشت. رنه گنون می گوید:«این امور(امورانسانی) از نظر کیفیت، نسبت به امور دیگری که علم جدید قصد دارد آنها را در قلمرو خود در آورد، در بالاترین مرتبه قرار دارند»(همان؛ ص 83 و 84).
بنابراین نادیده گرفتن جنبه های کیفی و ناشناخته ماندن آنها نتایج تحقیق را تا حد بسیاری تقلیل خواهد داد.
7-البته تقسیم بندیهای دیگری نیز در این زمینه وجود دارد. که ضرورتی به ذکر آنها نیست.
8-لازم است تذکر داده شود که نوعی از آزمایش با الهام از روانشناسی در مطالعه رفتارهای اجتماعی- آنهم در گروه های کوچک یا گروههایی که محقق عملاً ترتیب می دهد (گروههای مصنوعی)کاربرد دارد. به عنوان نمونه می توان از کارهای «کورت لوین»، «مرنو»،«لی پیت» و «کارت رایت» نام برد (ر.ک: کتابهای روانشناسی اجتماعی مانند روان شناسی اجتماعی، ژان استوتزل، ص 229 تا 242).
باید متذکر شد که در اینجا بر اساس تعریف مشهوری که از آزمایش و تجربه به عمل آمده (ر.ک: برنار کلود؛ اصول روش آزمایشی؛ ص 35)، و لازمه اش فرق بین این دو با معیار ایجاد یک نوع دگرگونی در واقعیت از سوی محقق در آزمایش و عدم وجود چنین تغییری در مشاهده است، بر عدم امکان آزمایش در جامعه شناسی تأکید شد. و اگر این معیار تفاوت را نپذیریم و پیدایش تغییر در واقعیت- خواه به وسیله محقق و خواه در اثر عوامل دیگر- را معیار آزمایش قرار دهیم، در جامعه شناسی نیز امکان آزمایش حتی در سطح جوامع وجود دارد. مثلاً یک محقق می تواند جامعه اسلامی ایران را در دو حال پیش از انقلاب و پس از انقلاب بررسی کند و عوامل پدیده های اجتماعی گذشته و پدیده های اجتماعی مطلوب در نظام کنونی را دریابد و یا راز تحول را کشف کند.
9-دو بعدی بودن هرگونه استدلال از دیرباز مورد توجه دانشمندان منطق بوده و بر همین اساس، منطق نظری را به بخش ماده و صورت تقسیم کرده اند. (برای توضیح بیشتر ر.ک: فلسفه علوم اجتماعی؛ فصل دوم و سوم).

منبع : محمدی عراقی، محمود و دیگران؛ (1373)، درآمدی به جامعه شناسی اسلامی(2)، مبانی جامعه شناسی، تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها( سمت)، مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی، چاپ سوم: 1388.